آیا رسیدن به توانایی های خود در سنین بالا آسان است؟

در جوانی ، زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد چگونگی دستیابی به موفقیت های بزرگ در زندگی می کردیم. معمولاً در جوانان تلاش می شود تا برای موقعیت چشمگیر ، درآمد بالا و مسئولیت تلاش کنند. نگرش های موجود در جامعه ، اقوام و نمونه هایی از موفقیت شخص دیگر تا حد زیادی بر این اساس هدایت می شود. در طول این سالها ، ما اغلب چیزی برخلاف آنچه قبلاً در رویای آن بودیم ، پیدا می کنیم ، یعنی بسیاری از ما ، علیرغم تمام تلاشها و دستاوردهای خود ، از احساس رضایت حرفه ای واقعی و خودآگاهی برخوردار نیستیم. افراد زیادی در این مورد صحبت نمی کنند ، اما حتی در میان مدیران ارشد بسیاری هستند که از حرفه خود بسیار ناامید شده اند. آنها به گذشته نگاه می کنند و می فهمند که چیز مهمی دریافت نکرده اند ، متوجه نشده اند ، خود را درک نکرده اند و به نظر می رسد زمان سپری شده است. آیا برای شروع دوباره دیر است؟

از خود بپرسید: آیا آنقدر مشغول تلاش برای دستیابی به نتایج خاص و تحت تأثیر قرار دادن دیگران بوده اید که چیزی را که واقعاً دوست داشتید از دست داده اید؟ آیا در حال حاضر احساس ناامیدی می کنید یا حتی پشیمان هستید که قبلاً در کدام مسیر حرفه ای بوده اید؟ در حال حاضر چگونه در اعماق وجود موفقیت را تعریف می کنید و آیا می دانید چگونه مسیر رسیدن به آن را بیابید؟

برای درک اینکه در حال حاضر دوست دارید در کجا حرکت کنید و در چه زمینه ای خود را بشناسید ، باید یک قدم به عقب بردارید و بار دیگر مسیری را که طی کرده اید ، ببینید و متوجه شوید که تمام تصمیمات شما به عهده شما است. بسیاری از افراد احساس می کنند که قربانی مشاغل خود هستند ، هرچند که کنترل زیادی بر آن داشته اند. برای به دست آوردن دوباره این کنترل (یا برای اولین بار برای درک اینکه آن را دارید) ، باید نگاهی تازه به رفتار خود در سه زمینه اصلی داشته باشید: شناختن خود ، توانایی تفکر انتقادی ، توانایی مسئولیت پذیری در قبال زندگی خود. به

درک پتانسیل خود نیاز به درون نگری و رفتار پیشگیرانه خاصی دارد ، اما همه چیز با شناختن خود آغاز می شود. آیا می توانید نه تنها نقاط قوت خود ، بلکه نقاط ضعف خود را نیز نام ببرید؟ بسیاری از ما به خوبی می دانیم که در کجا قوی هستند ، اما نقاط ضعف خود را حتی از خود ما پنهان می کنند. یادگیری مشاهده این نقاط ضعف مهم است ، نقاط رشد شما می تواند در آنها پنهان شود. استفاده از آنها مستلزم خرد و تمایل به مقابله با ضعف ها و ترس هایی است که بسیاری از شما عادت کرده اید آنها را نادیده بگیرید. به یاد داشته باشید ، کسانی که تغییر را آموخته اند ، با درک کاستی های خود ، هرگز از خوشحالی دیگران دست نخواهند کشید و دیگران را با مثال خود شگفت زده خواهند کرد.

هنگامی که بر نقاط قوت و ضعف خود مسلط شدید ، چالش بعدی شما این است که بفهمید از انجام چه کاری واقعا لذت می برید. شغل رویایی چگونه است؟ چقدر با کاری که اکنون انجام می دهید مطابقت دارد؟ بسیاری از افراد یا نمی دانند سرگرمی هایشان چیست یا آنقدر بر کلیشه ها تمرکز کرده اند که کار اشتباهی را انجام می دهند. حکمت متعارف در مورد جذابیت برخی مشاغل به طور مداوم در حال تغییر است. بیست سال پیش ، مشاغل اقتصادی و حقوقی پردرآمد و معتبر تلقی می شد ، اما امروزه بسیاری از حسابداران و حقوقدانان متوجه شده اند که احتمالاً تحت فشار افکار عمومی انتخاب اشتباهی کرده اند.

آگاهی از تشخیص خود کافی نیست. موفقیت در زمینه انتخابی شما می تواند با درک وظایف کلیدی موفقیت حاصل شود. به نظر می رسد دردناک ساده است ، اما بسیاری ، حتی پس از سالها کار در یک زمینه خاص ، نمی توانند سه یا چهار مهمترین اقدامی را که موفقیت آنها را در کار یا تجارت تضمین می کند نام ببرند. بنابراین ، اگر به تغییر حوزه فعالیت خود فکر می کنید ، تعیین کنید که برای موفقیت باید چه چیزهایی را بدانید و سپس از خود بپرسید که چقدر آمادگی دارید ، چقدر این اهداف و اهداف را دوست دارید؟

همه در زندگی ، روزهای خوب و بد ، هفته ها و ماه ها بالا و پایین داشته اند. همه با شکست روبرو شده اند. شخصی برنامه های خود را کنار گذاشت و با مشکلات روبرو شد. آنها را می توان با مسافرانی مقایسه کرد که مسیر را خاموش کرده اند و امیدی به بازگشت به خانه ندارند. زخم روانی آنها بسیار درد می کند زیرا آنها خود را به خود وارد کردند. به یاد داشته باشید ، هیچ کس نمی تواند مانع دستیابی به پتانسیل شما شود ، فقط باید رویای خود را تعریف کنید ، مهارت های لازم برای دستیابی به آن را توسعه دهید و در رسیدن به هدف شخصیت نشان دهید. شما باید شهامت عمل را داشته باشید ، به طور دوره ای برنامه های خود را مجددا ارزیابی کرده و تنظیماتی را انجام دهید تا در مسیری قدم بگذارید که فقط نشان دهنده شخصیت واقعی شما باشد.

من 45 ساله بودم که زندگی ام را بطور اساسی تغییر داد و موقعیتی را با درآمد بالا برای حرفه ای کاملاً جدید گذاشتم. ترسناک بود؟ آره! اما امروز ، وقتی 17 سال می گذرد ، می فهمم که زندگی نکردن آن سالها بدتر از این خواهد بود.

در 62 سالگی ، من ملکه مسابقه ملکه هوشمند زیبایی و توسعه شدم که منجر به رویدادهای جدیدی شد. و این بسیار فوق العاده است! زندگی با علاقه یک شادی بزرگ است. و کاملاً برای همه در دسترس است. کمی ماجراجویی ، کمی شجاعت و اعتماد به نفس بیشتر ، و خود زندگی به نجات می رسد. به دنبال آن برو! این تازه شروع کار است!

منبع: www.womanhit.ru

آیا مقاله را دوست دارید؟ فراموش نکنید که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید - آنها سپاسگزار خواهند بود!