تا زانو سوم: چرا ازدواج ناخوشایند یک مادربزرگ می تواند زندگی را بشکند

قدرت خانواده

کودکی شاد، جایی که یک مادر و پدر وجود دارند که می توانند هر کاری را در دنیا انجام دهند، یکدیگر و ما را دوست داشته باشند، ضروری ترین چیزها را به ما بدهند - عشق و امنیت بی قید و شرط، شناسایی و حمایت، که همه نداشتند. احتمالاً هر دومین دختر گریه می کرد و به مادرش فریاد می زد: "وقتی بزرگ شدم، مادر می شوم و مثل تو نمی شوم." اگر هر مادری در دنیا احساس امنیت و اعتماد به نفس کند و این احساس را به فرزندانش نیز منتقل کند بسیار خوب است. شما همیشه خوب هستید، دنیا می تواند هر آنچه را که نیاز دارید به شما بدهد. من و بابا مراقب همه چیز هستیم و تو بزرگ شو دخترم بچه باش از عشق تغذیه کن و از بی خیالی لذت ببر. اما به دلایلی مادرم این را نمی گوید. بالاخره او خودش مادر داشت، آن یکی مادر خودش را داشت و غیره تا بی نهایت. و هر یک از آنها - مادر، مادربزرگ، مادربزرگ - از ایده های خود در مورد جهان و مردم، در مورد درست و نادرست پرورش یافته اند. سیستم ژنریک فقط ژنتیک نیست و "چشم مانند یک مادر" نیست. همچنین میراثی پرانرژی و روانی است: سناریوها، ادراکات زندگی، ترس ها و استعدادها، تجربه زیسته و گشتالت های بسته نشده از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

چقدر در مورد پدر و مادر و اجداد خود می دانید؟ عکس‌های سیاه و سفید را در آلبوم‌ها نگاه می‌کنیم، برای بازدید به آنجا می‌رویم. ما آنها را همانطور که در تمام دوران کودکی خود درک می کردیم می شناسیم.

آیا به ارتباط آنها با زندگی فکر کرده اید؟ مادربزرگ چگونه با پدربزرگ آشنا شد؟ چگونه زندگی کردند، چه سختی ها و سختی هایی را پشت سر گذاشتند و دقیقا چگونه؟ چه کسی را دوست داشتید، چه چیزی را انتخاب کردید، چه کاری انجام دادید و چرا؟ نظام خانواده درختی است که ما بر روی آن برگ و شاخه هستیم و اجداد ما ریشه ما هستند. و اگر ارتباط با ریشه ها را احساس نکنیم، پشتوانه اساسی در زندگی را از دست می دهیم و بدون آن نمی توان ثبات خود را احساس کرد. ما بازتابی از اجداد خود در طول نسل ها هستیم و شما تعجب خواهید کرد که چقدر با پدربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگ خود مشترک هستید.

راد قدرت و محدودیت های ماست. وظیفه مادر، پدر و کل سیستم عمومی این است که به کودک کمک کنند تا وظایف خود را در تجربه خود فعال کند. برای آشکار کردن ویژگی های یک فرد که به او کمک می کند تا پتانسیل خود را تا حد امکان توسعه دهد، سرنوشت خود را به طور طبیعی احساس کند و نه از طریق جستجوی مداوم برای خود. به عبارت دیگر، وظیفه سیستم عمومی کمک به یادآوری خود است. چرا به اینجا آمدی، چه استعدادهایی داری، چه مسیری داری. ما خودمان، حتی قبل از تولد، یک سیستم عمومی را انتخاب می کنیم که با زمینه ما و وظایف ما مطابقت دارد. این یک تصادف نیست، بلکه عملکرد طبیعی سیستم است. مانند هر سیستمی، آن نیز قوانین خاص خود را دارد.

جنسیت چگونه بر ما تأثیر می گذارد؟

به عنوان مثال، این واقعیت است که شما می توانید سناریوی زندگی مادربزرگ خود را تکرار کنید، همان تجربیات عاطفی پدربزرگ خود را حمل کنید، مردان را مطابق با سناریوی مادربزرگ خود انتخاب کنید. شخصیت ما بر دو پایه استوار است - مرد و زن، بر مادر و پدر. اغلب ما از طریق والدین خود کار می کنیم: دوران کودکی و روابط خود را با آنها تجزیه و تحلیل می کنیم. اما وقتی شروع به عمیق‌تر شدن می‌کنیم، متوجه می‌شویم که والدین ما نیز این سناریوها، این فضا، این درک از واقعیت را جذب کرده‌اند.

به طور کلی پذیرفته شده است که ما انرژی و تأثیر اجداد خود را تا نسل هفتم انتخاب می کنیم. اما در واقع، همه چیز چندان خطی نیست و فعال شدن تجربه لازم برای رشد شما می تواند حتی از طریق آن اجدادی که شما اصلاً آنها را نمی شناسید رخ دهد. از چه سناریوهایی صحبت می کنم؟ به عنوان مثال، مادربزرگ مردی را دوست داشت، اما او ازدواج کرده بود. او با ناتوانی در انتخاب مواجه شد و تمام عمرش را با احساس «عشق درد است، تنهایی درونی و دل شکسته» و «من حق انتخاب ندارم» زندگی کرد. سناریویی از اجبار، احساس وظیفه و گناه، ناامیدی در زندگی، محو شدن انرژی وجود دارد. در این فضا بچه ها ظاهر می شوند و ناخودآگاه آنچه را که مادربزرگشان پخش می شود جذب می کنند.

والدین می توانند بگویند: "طبق قلب خود زندگی کنید، به صدای درونی خود گوش دهید"، اما حتی شایسته ترین و مثبت ترین کلمات جدایی نیز توسط نمونه ای زنده از والدینی که به خود اجازه نمی دهند زندگی خود را ادامه دهند شکسته می شود. کودکان همچنان به دنبال ناامیدی می گردند و منتظر آن هستند - اینگونه است که اتوماسیون ناخودآگاه کار می کند ، ساختار ناخودآگاه ما تکرار تجربه اجداد آنهاست. ممکن است در حال حاضر در یک سناریو زندگی کنید. شما همیشه یک انتخاب دارید: آن را ادامه دهید یا تغییر دهید.

چرا تجربیات منفی را بارها و بارها زنده می کنیم؟

آیا این کارما کار می کند؟ در سطح جهانی، بله. سناریویی وجود دارد که بارها تکرار می شود، حجم عظیمی از احساسات بیان نشده در سیستم وجود دارد. و همه اینها ذخیره شده و به عنوان حافظه بدن از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. ما نمی‌توانیم سناریویی را که سال‌ها و چندین نسل در آن زندگی می‌کنیم، بپذیریم و متوجه شویم. اما اگر چیزی در زندگی شما وجود دارد که مناسب شما نیست - چه رابطه تیره با والدینتان، فقدان مالی، مشکلات در روابط با مردان، یا ایجاد مرزهای شخصی برایتان دشوار است یا فقط احساس تنهایی می کنید - این نشانه آن است که شما در جریان انرژی شکاف دارید.

به طور خلاصه، بیاد داشته باشیم که کلمه "کارما" در سانسکریت به معنای "عمل" است. یعنی این انگیزه است که ما را به تغییر سوق می دهد. مثلاً خیانت بارها در نظام قبیله ای شما تجربه شده است و اکنون با ترس از رها شدن، فریب خوردن و خیانت زندگی می کنید. آیا کارما است؟ آره. تنش در سیستم این ترس را ایجاد می کند و مانع صمیمیت صمیمانه با مردم می شود. باعث می شود به همه شک کنی و خودت را از دنیا ببندی. سپس دو گزینه وجود دارد: به دوری خود از دنیا ادامه دهید یا خود را در سناریویی بشناسید که مخرب است و شما را از زندگی در آرامش و لذت باز می دارد. او را شفا دهید و زندگی خود را با لذت زندگی کنید.

می توان ناراحت بود که چرا اجداد نتوانستند عادی زندگی کنند و راه حقیقت را انتخاب کنند، بلکه در منفی گرایی و تحریف زندگی کردند. و می توانید این سوال را از خود بپرسید: چرا من اینجا هستم؟ شاید برای اینکه بتوانم به بهبود سیستمم کمک کنم و این تجربه ارزشمند را برای خودم ببرم؟ شاید در پشت این سناریوها منبع باز بودن من نهفته باشد، و من می خواهم به عنوان یک زن، شخصیت، روح خود را باز کنم؟ و بنابراین، کارما از چیزی بد و وحشتناک به تجربه سازنده شما تبدیل می شود.

چگونه فیلمنامه زندگی خود را تغییر دهیم

آیا باید از کارما بترسیم؟ نه، زیرا اینها انگیزه هایی برای توسعه ما هستند. اگر چیزی را پذیرفته باشیم، قطعاً می توانیم آن را تغییر دهیم. تنها سوال این است که آیا ما جرات انجام آن را داریم؟ در مورد آنچه واقعاً در مورد سیستم خود می دانید فکر کنید، و آیا سناریوهای تکراری در زندگی شما وجود دارد که به عنوان "میراث غیرقابل انتخاب" منتقل می شود؟

در مرحله بعد، وقتی تصوری از نوع خود دارید، وقت آن است که خود را در سیستم قبیله غرق کنید و با قبیله ملاقات کنید. با خود خلوت کنید، فضایی آرام و راحت، آرام و امن برای خود آماده کنید. چشمان خود را ببندید، روی احساسات درونی خود تمرکز کنید و فقط برای مدتی مراقب نفس خود باشید تا عمیق تر به مدیتیشن بروید. پشت شانه چپ همه زنان و پشت شانه راست همه مردان سیستم ژنریک خود را احساس کنید. راد بال های ماست، تکیه گاهی که ما را در طول زندگی هدایت می کند. هر زن و هر مردی در خانواده داستان، تجربه خاص خود را دارد و همه آنها به هم مرتبط هستند. اگر احساس کردید که ارتباط در جایی قطع شده است، آن را بازیابی کنید و آن را احساس کنید. همانطور که هر رشته‌ای را که شما را به هم پیوند می‌دهد احساس می‌کنید، به خاطر کسی که هستید و هستید تشکر کنید. از این گذشته، هر کدام با درس های خود، تجربه اش شما را اینطوری کرده است. شاید نوعی دردی در تو برافراشته شود، آن را با هرکسی که به آن اشاره دارد، در حد تطهیر و بخشش بگو.

این تمرین به شما این امکان را می دهد که برخی از نارضایتی ها را رها کنید، با اجداد خود ارتباط برقرار کنید و یک گام دیگر به سمت رهایی از سناریوهای عمومی بردارید. اکنون که می توانید داستان و فیلمنامه های خود را بهتر ببینید، با خانواده خود ارتباط برقرار کنید، از قبل شروع به تغییر زندگی خود به سمت بهتر کرده اید.

منبع: www.womanhit.ru

آیا مقاله را دوست دارید؟ فراموش نکنید که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید - آنها سپاسگزار خواهند بود!