راه های 9 برای از بین بردن سلامت و شادی فرزند شما

والدین آماده هستند تا فرزند سالم و موفق را رشد دهند: توسعه زودرس، ورزش از گهواره، نظم و انضباط، آخرین روش های آموزش و پرورش. ما همچنین باید قبول کنیم که کنترل جهان خارج که ممکن است به یک کودک آسیب برساند غیرممکن است. شروع با سیاست دولتی، به معلم مهد کودک.

با این حال، تعداد کمی از ما آماده پذیرفتن این واقعیت است که بزرگترین خطر برای کودک غریبه نیست، بلکه خود والدین. اوکسانا فورتاناتوا، روانشناسی و روانشناسی، در مورد نحوه رشد و پرورش در خانواده بر سلامت کودک تاثیر می گذارد.

Psychosomatics آموزش و پرورش: راه 9 برای از بین بردن فرزند شما

اسباب بازی های چینی، چربی های ترانس ژنیک، بحران در سیاست - بسیاری از خطرات منتظر مرد کوچک است که تازه وارد این جهان شده است!

با این حال، آیا ما فکر می کنیم که نزدیک ترین افراد می توانند خطرناک ترین دشمنان کودک شوند؟

دشمنان قوی، وحشتناک و فداکاری کامل.

امروزه، کودکان بیشتر و بیشتر تبدیل به مكان های دفاتر درمانی می شوند: تشخیص ها ایجاد نمی شوند، درمان بد است، پول از بین می رود.

آلرژی، التهاب معده، حملات کاتارال، اسکولیوز و سایر بیماری های دوران کودکی دیگر به عنوان یک بیماری از باغ پر شده با sniffles و بچه ها سرفه درک شده، و درد شکم و دانش آموزان منحنی تماس هنجار از روند آموزشی تبدیل شده اند. تیک های عصبی به مراتب جوانتر، حملات هراس، لکنت، حرکات وسواسی.

طبق آمار سازمان بهداشت جهانی 47،٪ از بیماران دچار اختلالات روان پریشی هستند و به سادگی درمان پزشکی به آنها کمک نمی کند.

با وجود این واقعیت است که بیماری های بین المللی 10 طبقه بندی می دهد شرح روشنی از عوارض جسمی و روانی و بیماری های عوامل استرس، پزشکان ما تمایلی به "حفاری" در این دلایل هستند.

چگونه کودک، اختلال روانشناختی را توسعه می دهد؟

از نقطه نظر علمی، اختلال روانشناختی دارای:

  • مستعد
  • محیط "مطلوب" برای تظاهر و توسعه؛
  • مکانیزم مهارتی

آموزش و پرورش خط قرمز از طریق تمام سه جزء است.

چرا آموزش و پرورش، روابط اصلی علت اصلی سلامتی یا بیماری کودک است؟

بیایید با تولد شروع کنیم.

کودک چنین تنظیم شده است که توانایی او در درک، توانایی مقایسه حقایق و نتیجه گیری، سال ها به 7-10 می رسد.

چگونه کودک قبل و بعد از این زمان جهان و محیط را درک می کند؟

روان پزشك Paul Macklin در 70 -s براساس دهه هاي پژوهش، نظريه اي را مبني بر اينكه مغز انسان در تحولات تاريخي خود، مراحل خاصي را گذرانده است، ايجاد كرده است. این با یک آموزش ابتدایی آغاز شد، بیشتر در حال توسعه و پیچیده تر شدن بود.

همان فرایند، اما در سرعت شتابزده، مغز انسان از زمان تولد تا بلوغ است.

کودک، متولد شده، دارای رفلکس های خوبی است (غرایز)، که مسئول آن تشکیل بخش باستانی است. پل مکلین بر اساس تحقیقاتش شباهت قابل توجهی از این ساختار با مغز خزندگان پیدا کرده است و بنابراین نام "مغز خزنده" گرفته شده است.

بعدها، هیو گرهارد، نوروپاتولوژی، توانایی شگفت آور کودک را برای انطباق با مادران ایجاد کرد. به معنای واقعی کلمه "ابتلا به" نشانه های حیاتی او: طاسی، طوفان بزرگ شدن دانش آموزان، فشار، طوفان صدای - کودک آن را در خود باز می کند!

چه کودک را حرکت می دهد؟ غریزه بقا. غذا، نوشیدنی، حفاظت، گرما، خواب، درمان - همه در دست یک بزرگسال است. کودک در 100٪ بستگی به بقای وی از مادر دارد. از آنجا که طبيعت مكانيزم منحصر به فرد هماهنگي آنها را به وجود آورد: مادر از طريق فرآيندهاي هورموني، حساسيت بالاتري نسبت به كودك دارد. کودک از طریق توانایی های غریزی "خواندن" مادر و حداکثر با آن سازگار است. در واقع، این مکانیسم بقا است. نگرش مادر به عشق و روابط با تحریک ماشه فرآیندهای کاملا متفاوت رشد مغز کودک: با این حال، از اهمیت زیادی این واقعیت است که در زیر کودک تنظیم می شود.

اگر عاشق مکانیسم های قدرتمند محافظت از تنش در آینده کودک باشد، تحریک و نفرت آنها را از بین می برد.

افسوس، با سال ها این تنظیم ناخودآگاه در کودک ترک نمی کند. بله، کودک رشد می کند و مانند آن تشکیل آن "من" است، اما در حالی که او قبل از جهان دفاع است، او با استفاده از این تنظیم به "خشنود، مناسب، به تصویب رسید" و در نتیجه تغذیه، لباس و محافظت می شود.

اگر پدر و مادر را درک نمی کند و روند کنترل نمی - این احتمال وجود دارد که کودک به جعلی احساسات خود را یاد بگیرند، اگر تنها به لطفا پدر و مادر. در چه راه اختلافات داخلی و طب روان تنی ممکن شرح زیر است.

"اما بچه ها فریاد زدن بدون توقف، منجر به رفتار آنها به هیستری والدین خود می شوند" - شما می پرسید. اگر متوجه شوید، آنها همچنین به ترس های ناخودآگاه یا انتظارات والدین پاسخ می دهند. اغلب چنین والدین مطمئن هستند: یک کودک آزمون سخت است، مشکلات زیادی دارد، ترسناک و خطرناک است.

آیا متوجه شده اید که تعداد زیادی از خارجی ها با نوزادان مسافرت می کنند؟ نه والدین و نه حتی بچه ها حتی متقاعد شده اند که این "سخت، خطرناک و احمقانه" است. آنها فقط خوشحال هستند

چه چیزی باعث سردی، تحریک یا نفرت مادر می شود؟ از عدم تعادل هورمونی - به مفاهیم و نگرش های ناخودآگاه، و هرچه مادر تصمیم می گیرد در مورد این - شانس بیشتری برای رفاه فرزند.

سپس کودک رشد می کند و روند «تعبیر» آن در نظام دیدگاه ها و سنت های خانواده، سپس نظام آموزشی و سپس جامعه به طور کلی آغاز می شود.

چه تله هایی در حال انتظار برای والدین هستند؟

اکثر بزرگسالان بر این باورند که یک کودک یک کپی کوچک از یک بالغ است، با تمام قابلیت ها و توانایی های یک بزرگسال، به سادگی در تمام 100٪ توسعه نمی یابد.

این تصور غلط جهانی است. کودک اساسا متفاوت است. و انتظار می رود از او چه بزرگسال می تواند انجام دهد، اما با تخفیف به سن او، اشتباه است.

در هر دوره رشد مغز کودک، در حال حاضر "توابع غیر فعال" وجود دارد و مواردی وجود دارد که کودک از آن استفاده می کند، اما آنها در سن بالاتر از همه سقوط می کنند.

آنها باید بدانند که آنها باید هدایت شوند، وظایف و الزامات کودک را افشا کنند.

این یک تضمین است که والدین فرزند را فلج نخواهند کرد و تاخیر در توسعه او را از دست نخواهند داد.

اگر این نادیده گرفته شود - نوروز و پدر و مادر، و کودک ارائه می شود.

استعداد ژنتیکی مکانیسم پیچیده و مبهم است. بیشتر والدین مطمئن هستند که یک کودک به سادگی باید مانند آنها باشد.

فقط فکر می کنم، فقط همین کار را بکنید، اما چه اتفاقی می افتد - زندگی همان است. با این حال، این عملا غیرممکن است. مکانیسم حفاظت در مقابل تخریب به صورت طبیعت ساخته شده است به طوری که کودک به پدر و مادرش نباشد. متفاوت بود شباهت بیرونی به جای پاداش دلپذیر در این فرایند است.

پذیرش یا عدم پذیرش این ناهماهنگی این است که علت هماهنگی یا اختلاف نظر ذهنی کودک را بگذاریم.

سلیقه ها، دوستان، اهداف، راه زندگی و خیلی بیشتر برای کودک توسط والدین انتخاب می شود.

در نتیجه یک کودک چگونه می شود؟ اختلالات روانشناختی به عنوان یک نتیجه از استرس داخلی ثابت؛ اختلالات روانی به عنوان یک نتیجه از تخریب ساختارهای شخصیت.

کودک تا سال 5-7 رفتار بزرگسالان را جذب می کند، تلاش می کند تا توانایی های خود را، و نه تجزیه و تحلیل. این فرایند بقا است: شما می خواهید زندگی کنید - مطابقت داشته باشید.

بسیاری از والدین معتقدند که کودک رشد خواهد کرد - ما شروع به آموزش خواهیم کرد: "سپس ما آن را می بوسیم، از بین خواهد رفت".

یک کودک از زمان تولد، همه چیز را به عنوان مثال از والدین و بزرگسالان مهم برای او جذب کرده است. به طور خودکار، عمیقا و بی اعتبار

این که آیا کودک روح شرکت و شخص عمومی در مدرسه است یا خیر، بستگی دارد به اینکه والدین برای برقراری ارتباط و مشارکت در زندگی عمومی باز است. او خواهد بود freloader یا حمایت از خانواده، بستگی دارد آنچه که او در خانواده پدر و مادر را دیدم. این که آیا او در رابطه با جنس مخالف خوشحال خواهد بود یا خیر، بستگی دارد به اینکه چگونه مادر و پدر زندگی می کردند، و چه تأثیری بر فرزند داشت. و همینطور در همه چیز.

برای بودن یک، و کودک برای آموزش متفاوت است یک طرح روان شناختی ورشکسته است.

"زندگی پیچیده است، والدین شخم زدن برای رفاه فرزند، نه به دلیل اخاذی!"

تله موذی ترین.

استرس از حمایت از کودکان و کمک به خارج شدن از آن به عنوان یک کودک و به عنوان یک بزرگسال استرس محدود مکانیزم، که یکی از آنها سرمایه عاطفی و شناختی است.

کودک از احساس امنیت را با این واقعیت مهم است که پدرش گوش و مشاوره خوب، مرتب از طریق وضعیت، به جای نادیده گرفته، اما گران خوراک و لباس است. این توجه والدین و کمک است که برای همیشه از بین می رود و به عنوان مثال برای مشکلات زیر عمل می کند.

احساسات مثبت از هر روز: شادی از یک کیک خوشمزه، شادی را از این امکان را به طریق گودال کوچک آب اجرا، آغوش بدون هیچ دلیل از مادر من، تعطیلات آخر هفته افسانه با پدرش - فقط تصاویر زیبا نیست. اینها آجر عاطفی استقامت و سلامت جسمانی هستند.

عشق و عشق و تقاضا و دقیق؟ بعضی ترجیح می دهند آموزش های رایگان با حداکثر عشق و حداقل خواسته ها، دیگران - سختی و آموزش در زندگی واقعی از گهواره.

با این حال، اگر تعادل را حفظ نکنید، اولا می تواند به افسردگی روانگردان در آینده منجر شود، و دوم - اختلالات اجباری.

سوال توازن عشق و خواسته ها، موضوع سلامت روانى فرزند است.

اکثریت والدین عملا از خودشان سوال نمی کنند: "کدام سیستم آموزشی را دنبال می کنم؟"

این یک توضیح منطقی است: والدین با خودشان خوشحال هستند و والدینشان راه را برای والدینشان به ارمغان می آورند.

ناراضی هستند بر اساس اصل مطرح شده: "من هرگز مانند پدر و مادر من خواهد بود."

و گزینه های اول و دوم غلط بودن خطاها را تضمین نمی کنند، زیرا هیچ کدام بر اساس سیستم والدین آموزش و پرورش نتیجه نمی شود: یک فرد سالم و شاد.

بنابراین به طور کلی پذیرفته شده است که "هر انسان اسم خود را دارد" و سلامت عموما "جنگل تاریک" است. بنابراین، در نظام آموزش و پرورش به عنوان یک علت سلامت و ناراحتی، هیچ کس به نظر نمی رسد.

متاسفانه این غیرممکن است هر چه نظام آموزش و پرورش درست را انتخاب کنید پدر و مادر، اما به عنوان یک فرد اگر او احساس ناموفق، کودک ناراضی "قرعه کشی خواهد" و عقده حقارت، و سردرگمی و عدم روابط، و خیلی چیزهای دیگر که درد پدر و مادر.

منبع: ihappymama.ru

آیا مقاله را دوست دارید؟ فراموش نکنید که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید - آنها سپاسگزار خواهند بود!